بناهای معماری مذهبی در عصر رنسانس
در عصر رنسانس ایتالیا، نظیر قرون وسطای فرانسه، تقریباً از همان عناصر معماری، چه در مورد کلیساها و چه در مورد کاخها، استفاده به عمل آمد: در همه جا شیوهها یکسانند و تنها بیان معماری است که تغییر میکند.
نویسنده: اگوست شوازی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
در عصر رنسانس ایتالیا، نظیر قرون وسطای فرانسه، تقریباً از همان عناصر معماری، چه در مورد کلیساها و چه در مورد کاخها، استفاده به عمل آمد: در همه جا شیوهها یکسانند و تنها بیان معماری است که تغییر میکند.
«رنسانس» اول:
معماری مذهبی بداعت خود را به صورت یکی از جسورانهترین کارهایش که همان گنبد شهر «فلورانس» میباشد، با گنبدی که ساختمان آن از سال 1425م. شروع گردید، آشکار میسازد. فکر آن در نقشهی بنا نوشته شده است و آن فکر شخصی به نام «آرنولفو دی لاپو (1)» و جانشینان او بود که کارها را طی قرن چهاردهم بدست گرفتند. همین فکر، در همان عصر، در نقشهی کاتدرال شهر «بولونی» نیز متجلی گردید. اما افتخار اجرای آن بدون تردید نصیب «برنولسکو» میشود. امکاناتی که او به کار برد، قبلاً شرح داده شده، در تصویر (1) ماهیت اثر مزبور دیده میشود.بر قاعدهای هشت ضلعی که به دست معماران قرن چهاردهم تدارک دیده شده، «برونولسکو» یک «تامبور» قطور بنا میسازد: تنها روزنههایی که او جرأت میکند درون این «تامبور» ترتیب دهد همان چشمهای دایرهای شکلی است که به دلیل فرم خود، درست نظیر دیوار پر، فشارها را به نحوی کاملاً متساوی منتقل میسازند. روی همین قاعدهی مستحکم است که او بدون استفاده از تکیه گاه و هیچ قالبی، دو نیم کره درون هم فرورفته را که چیزی شبیه به یک طاق کامل را تشکیل میدهد، بنا مینهد.
یک ستونچهی کشیده به عنوان زینت در نوک گنبد تعبیه شده، با ترکیبی استادانه در سیخکهای خارجی، «برونولسکو» وزنه را میان دو نیم کرهی گنبد تقسیم میکند. فقط ستونچه زینتی است که بعد از مرگ استاد به اتمام رسید؛ اما طبق مدلی که خود وی طراحی کرده بود. به غیر از یک طبقهی فرعی که به گیلویی «تامبور» افزوده شده هیچ دکوراسیون دیگری در آن به کار برده نشده است و از سادگی پرابهتی برخوردار میباشد:
روزنههای «تامبور» به عنوان زینت فقط دارای یک باند مدور است. سبک گیلویی تماماً قدیمی است. چند دنده برجسته برآمدگیهای گنبد را افزایش میدهد و دیوارهای استحکامی گوشهای به وسیلهی منظومهای از پایه و ستون، که به طور آزادانه از مدل قدیمی الهام گرفته است، پوشش یافته است.
در گنبد «فلورانس»، معمار از ساختمانهای ماقبل الهام گرفته بود: در بناهای محقر نظیر کلیساهای «سن اسپریت» و «سن لوران» شهر «فلورانس» و نمازخانهی «پاتزی» است که فکر «رنسانس» اوّل، یعنی سبک ابداع شده توسط «برونولسکو»، در معماری مذهبی نمودار گشت.
نمازخانهی «پاتزی» (تصویر 2) که حدود سال 1430 م. ساخته شده، دارای پلانی به صورت T و یک ایوان در طول سردر میباشد. فضای مرکزی از یک گنبد روی آویز پوشیده شده است و ترتیبات دندهای آویزها امکان میدهد که نور بیرون بر روی تمامی اطراف بتابد. شاخهی T که عبادتگاه را تشکیل میدهد، به صورت نیم کره روی آویز طاق بندی شده است و همین طور است سطح مرکزی ایوان ورودی. مابقی طاقها به صورت بستر میباشد. یک «آنتابلمان» (سرستون) کامل در نقطه شروع بسترها وجود دارد و یک گیلویی ساده بر اهمیت زیربنای گنبد مرکزی میافزاید. تمامی نقوش تجسمی به صورت نشان در لبههایی دایره مانند ترتیب یافته است و کاشیهای لعاب دار با توزیع ساده و شیشههای رنگ آمیزی شده با روشنایی خود، خطوط معماری را برجستهتر میسازند. هم چنین باید از گنبد زیبایی نام ببریم که بر روی سردر قرار دارد (تصویر 3) و ترتیب استادانه ستونهای موازی و متصل به هم، به گیلویی این گنبد همان اهمیتی که موقعیت آن ایجاب میکند را میدهد.
با طرح و حتی با احساس کلی دکوراسیون رنگ آمیزی شدهای که نمازخانهی «پاتزی» دارد، این بنا نیز سرشار از نفوذهای بیزانتین میباشد.
کلیسای «سن لوران» شهر «فلورانس» که یکی از آخرین دست آوردهای هنرمند «برونولسکو» است و کلیسای «سن اسپریت» که اثر بعد از مرگ او میباشد، به صورت بازیلیک با طرح صلیبی خودنمایی میکند و با سقفی روی شبستانهای اصلی و یک گنبد در نقطه تلاقی آنها و در اطراف آن، یک ردیف نمازخانه با طاقهای نیم کرهای روی آویز دیده میشود.
تصویر 4 یک منظره داخلی از کلیسای «سن اسپریتو» را نشان میدهد: در طول شبستان، تمامی دکوراسیون عبارت است از یک ردیف کمان روی ستون و در نیمهی ارتفاع، یک سرستون که به صورت خط مداوم ادامه یافته است. گنبد آن نظیر گنبد نمازخانهی «پاتزی» دندهای بوده، چند درگاه دایرهای شکل درون آن به وجود آمده است. یک سرستون بلند «تامبور» آن را تشکیل میدهد. آویزها به وسیلهی همان زمینهی نشان مانند که مورد علاقهی «برونولسکو» بود، تزیین گردیدهاند. از رنگ آمیزی چینیها و شیشهها صرف نظر شده است: خواص رنگ به تضادی سبک زمینهها مختصر گردیده است؛ تضادی که خطوط معماری را به رنگ خاکستری روی سطح سفید جدارها نمایان میسازد. در همه جا سادگی همیشگی و خطوطی افقی به چشم میخورد.
امکان نداشت به نحوی قاطعتر از این با قرون وسطی وداع نمود یا احساسی متضادتر از احساس خطوط بالارونده هنر گوتیک به وجود آورد. آیا این یک طریقهی متفاوت برای ترجمه احساس مذهبی است؟ این یک ایده آل کاملاً جدید و فوق العاده در سطح بالا میباشد.
نیمهی دوم قرن پانزدهم:
در نیمهی دوم قرن پانزدهم، هنر مذهبی بین سنتهای «برونولسکو» و گرایشهای جدید یک مکتب آزادتر که کانون آن در «میلانیان» است، تقسیم میشود. (تصویر 5) به طوری که در آخرین سالهای این قرن در یک زمان چنان بناهایی ساخته میشود که بناهای تصویر 6تضاد آنها را نشان میدهد.ابتدا بناهایی را مورد مطالعه قرار میدهیم که در معماری آنها، بانیاش فکر خود را متجلی میسازد: در ردیف اوّل کلیسای «سن فرانسوا» شهر «ریمینی» قرار میگیرد که توسط معمار «آلبرتی» در سال 1447 م. بنا گردید. (تصویر 5-M) قسمتی از سردر آن را نشان میدهد. این سردر یک منظومهی قدیمی را با یک زیبایی در جزییات که دورهی «رنسانس» به تنهایی آن را نشناخت، درمیآمیزد. در خصوص ترتیبات درونی، این ترتیبات به منزلهی مصالحهی اجباری است توسط ساختمانهای گوتیک که «آلبرتی» ناگزیر شد آن را ضمیمهی آثار خود سازد.
«بادیا (2)» در شهر «فیسول (3)» سال 1463 م. و نمازخانهی «کارچری (4)» در شهر «پراتو (5)» که توسط «ژولین دو سان گالو» به سال 1485 م. ساخته شد (تصویر 5-N)؛ و کلیسای «کال چیناجو (6)» در نزدیکی «کورتن (7)» ساخته شده، توسط «فرانک- دی- جورجیو» در همان زمان نیز به نوبه خود نمایشگر ادامهی مستقیم گرایشهای «برونولسکو» میباشند: نمازخانهی شهر «پراتو» هم از لحاظ دقت عمل و هم از نظر زیبایی دست کمی از نمازخانهی «پاتزی» ندارد.
با «روسلینو»، هنر به تدریج از مسیر سنتهای خشن منحرف میگردد. پاپ «پی» دوم که در طول اقامتهای خود در شمال اروپا علاقهی خویش را نسبت به سبک گوتیک حفظ نموده بود، برای کلیسای «پینزا» یک نقشهی آلمانی در نظر گرفت: این بنا دارای سه سطح هم ارتفاع میباشد و شعاعهای به سبک «دوریک» که قسمتهای پایین طاقها را دریافت میکند، به جز در مورد جزییات زینتی یادآور ستونهای قرون وسطی میباشد.
در میان بناهایی که نمایشگر گرایشهای هنر در پایان قرن پانزدهم میباشند، میتوان سردرهای کاتدرال «اسپولت (8)» و کاخ «شارتروز» شهر «پاوی» را نام برد (تصویر 5-N). در کاتدرال «اسپولت» تجمل درون یک مقیاس عاقلانه گنجانیده شده است. در کاخ شهر «پاوی» حد و حدودی برای تجمل درنظر گرفته نشده است. خود «برامانت» نیز از همین موج تبعیت میکند و طبق سلیقهی مردم «میلان» نمازخانهی «سن ساتیر» (تصویر 6-M) را تزیین مینماید. اما دیری نمیگذرد که سبک وی از قیودات میرهد و توسعه مییابد: کلیسای «سن ساتیر» جای خود را به کلیسای «سنت ماری دِگراس» شهر «میلان» و کاتدرال شهر «پاوی» و بالاخره معبد گرد «مونتوریو (9)» میدهد: بناهایی که از یک سادگی واقعاً کلاسیک برخوردار میباشند. در این جا، هنر وارد اوّلین مسیر خود میگردد. در همین موقع، یعنی در سنین بلوغ کامل سبک خود میباشد که از «برامانت» توسط «ژول» دوم دعوت به عمل میآید تا پروژههای بزرگترین بنای دوران مسیحیت یعنی «سن پیر» شهر «رُم» را طراحی کند.
عصر «سن پیر»:
پایه گذاری «سن پیر» در دورهی «رنسانس»، ما را به قرن پانزدهم بازمیگرداند. هنوز مدت زیادی از افتتاح کاتدرال او نگذشته بود که «نیکُلا»ی پنجم با بهره گیری از درآمدهای حاصل از جشن سال 1450م.، «روسلینو» را مأمور ساخت تا به جای بازیلیک قدیمی، یک کلیسای جدید بنا سازد که از کلیسای شهر «فلورانس» برتر باشد. با مرگ «نیکلا»ی پنجم، کارهای ساختمانی قطع شد و در سال 1506م. «ژول» دوم بناهای آغاز شده را منهدم ساخت تا جا را برای ساختمانهای «برامانت» بازگذارد.در تصویر7 افکار «برامانت» و تغییراتی که به آنها داده شد توسط «ام. دِگیملولر» مجسم گردیده است. ربع نقشهی A نمایشگر برداشت اولیه «برامانت» میباشد که در واقع با یک طرح بیزانتین مطابقت دارد: طرح به صورت صلیب یونانی است. در برخورد دو شبستان اصلی، گنبد قرار دارد. هر انتها یک «آبسید» ترتیب یافته است. چهار شبستان فرعی یک راهرو عظیم را در اطراف ستونهای گنبد تشکیل میدهند: در نقاط تلاقی این شبستانها تعدادی گنبد کوچک به وجود آمده است و در امتداد آنها «آبسید»های فرعی دیده میشود و در چهار گوشهی آنها چهار سالن هشت ضلعی ترتیب یافته است.
این است نقشهای که با مرگ «برامانت» و «ژول» دوم بار دیگر مطرح میگردد. زندگی «برامانت» تا حدی دراز بود به طوری که فرصت کافی برای ایجاد چهار کمان گنبد داشت. شاید او شاهد زیانهای ناشی از عدم تکافوی ابعاد و عجلهای که در کارهای ساختمانی آنها به کار برده شده، بوده است. در اتمام آثار وی باید گفت جبران و اصلاح اشتباهاتی را که او مرتکب شده بود تمامی قرن شانزدهم را به خود مشغول داشت. تمام پاپها میخواستند اسم خود را به آن مربوط سازند و تقریباً همهی معماران مشهور، اثری از خود در آن باقی میگذارند:
«رافائل» در زمان پاپ «لئون» دهم؛ «سان گالو» جوان، «پروتزی» و «میکل آنژ» در زمان پاپ «پل» سوم؛ «وینیول»، «ج. دِ لاپورت (10)» و «د. فونتانا (11)» در زمان «سیکست- کن (12)» و پاپ «کلمنت» هفتم و «س. مادرن (13)» در زمان پاپ «پل» پنجم.
در خلال این زمان، طرح دستخوش تغییرات زیادی میشود:
بعد از طرح «برامانت» به صورت صلیب یونانی، نوبت میرسد به طرحهای «رافائل» و «سان گالو» به صورت صلیب لاتین.
«پروتزی» و «میکل آنژ» بار دیگر به صلیب یونانی روی میآورند.
ربع نقشهی B نمایشگر فکر «برامانت» است که در سال 1530 م. توسط «سان گالو» تغییر یافت: ستونهای قطور تقویت شدهاند و یک شبستان جانبی گردان در اطراف هر «آبسید» اضافه شده است. «میکل آنژ» که در سال 1547م. رهبری کارها را بدست میگیرد، با ساده کردن نقشه، آن را قابل اجراتر میگرداند. او شبستانهای گردان جانبی «سان گالو» و «آبسید»های فرعی و سالنهای گوشهای را حذف میکند. به این ترتیب، بنا یکپارچگی بیشتری کسب میکند و در عین حال کم خرجتر و با اهمیتتر میشود.
نیمهی طرح C و مقطع تصویر 7، این فکر «میکل آنژ» را به خوبی نشان میدهد.
در زمان مرگ وی سال 1564 م. تنها چیزی که برای ساختن باقی مانده بود، همان گنبدها بود. این گنبدها از روی طرحهای او بنا شدند: گنبدهای کوچک توسط «وینیول» و گنبد بزرگ به دست «ج. دِ لاپورت» و «د. فونتانا» حداکثر این امکان وجود داشت که نیم رخ قسمتهای درونی گنبد، دارای برآمدگی بیشتری باشد تا از شدت فشار کاسته شود.
متأسفانه سبک «میکل آنژ» کمتر در دکوراسیون «آبسید»ها مورد توجه قرار گرفت: «ج. دلاپورت» در این سبک به ابتکارات جسورانهای دست زد که پایان قرن شانزدهم را نوید میدهد.
پس از آن یک ضمیمهی ناخوشایندی به وجود آمد که همان شبستان است؛ شبستانی بی نظیر اما ضمیمهای بی مورد که از یکپارچگی مجموعه میکاست و اهمیت گنبد را از میان میبرد. شبستان ساختهی «سن. مادرن» به اوّلین سالهای قرن هفدهم تعلق دارد: تصویر 7 نشان دهندهی طرح آن به رنگ روشن است.
میدان با دو ردیف ستون که جلو آن واقع شده (تصویر 8) و بر ابهت بنا میافزاید، مربوط به اواسط قرن هفدهم است. این میدان توسط معمار «برنینی» ساخته شده است: اما «میکل آنژ» میخواست «سن پیر» را در میان حیاط وسیع محصور سازد. تنها ایرادی که معمولاً نسبت به این شاهکار «میکل آنژ» گرفته شده همان کمبود مقیاس است: به علت فقدان تقسیم بندی و نبودن معیار، چشم نمیتواند چیزی را در این منظومه که به آن امکان دهد عظمت مطلق خود را متجلی سازد، درک نماید. طرح اولیه به هیچ وجه با این انتقاد مواجه نبود:
«برامانت» برای شبستانها به جای یک نظام واحد و بالارونده در عمق، دو نظام روی هم در نظر گفته بود و نظام فوقانی نیز به عنوان ضمیمه دارای کمانی بود که روی ستونهایی کوچک قرار داشت. روی همین ترتیبات ناقص از نظر تقسیم بندی بود که معماران کلیسای «سنت صوفی» موفق شدند مفهومی از عظمت را جلوه گر سازند.
تاریخچهی «سن پیر» همان تاریخچهی تغییر سلیقهها طی قرن شانزدهم است. چند نمونه که از بناهای کم اهمیتتر به عاریت گرفته شده، در حکم نقطهی ختم جنبش عمومی افکار محسوب میشود:
طرح «سن پیر» تقریباً در تمامی بناهای مذهبی معاصر آن به چشم میخورد. در «تودی (14)»، کلیسای زیبایی متعلق به سال 1507م. که نقشهی آن به «برامانت» نسبت داده شده، دارای گنبدی است که چهار «آبسید» بزرگ مستقیماً در آن ترتیب یافته است.
در سال 1518 م. «انت دِ سَن گالو» اوّل طبق همان طرحها به احداث کلیسای «سن بِلِز (15)» شهر «مونت پولچانو (16)» مبادرت میورزد ولی در میان هر «آبسید» و گنبد وسطی یک شبستان کوتاه با طاقهای بستری شکل قرار میدهد (تصویر 9).
در حدود سال 1550م. معمار ایتالیایی «گ. آلزی (17)» بار دیگر ترتیبات عمومی «سن پیر» را در کلیسای «سنت ماری» شهر «کارینان (18)» به کار برد.
دوران آخر «رنسانس»:
آخرین بناهای مذهبی «رنسانس» ایتالیا به صورت صلیب لاتین میباشد. این بناها منطبقاند با تغییر افکاری که منجر به نقشهی کنونی «سن پیر» گردید. مهمترین نمونهی این بناها کلیسای «جزوز (19)» شهر «رُم» است که در سال 1570 م. توسط «وینیول» احداث شد (تصویر 10-A).کلیسای «ردمپتور (20)» شهر «ونیز» اثر «پالادیو» در سال 1580 م.، کلیسای «سن آندر دِ لا واله (21)» در «رُم» اثر «س. مادرن» به سال 1600 م. و در پایان کلیسای «آنونزیاتا (22)» (تصویر 10-B) شهر «جنز» و کلیسای «سن فیلیپ دِ نِری (23)» در شهر «ناپل» از این نمونه ساختمانی مشتق گردیدهاند. با کلیسای «سن فیلیپ دِ نِری»، به قرن هجدهم قدم میگذاریم.
پینوشتها:
1. Arnolfo di Lapo
2. Badia
3. Fiesole
4. Carceri
5. Prato
6. Calcinajo
7. Cortone
8. Spolète
9. Montorio
10. G. de la Porte
11. D. Fontana
12. Sixte- Quint
13. C. Maderne
14. Todi
15. St.- Blasie
16. Monte Pulciano
17. G. Alessi
18. Carignan
19. Jèsus
20. Rédempteur
21. St.- André de la Vallée
22. Annuziata
23. St.- Philippe de Neri
شوازی، اگوست؛ (1392)، تاریخ معماری، ترجمه لطیف ابوالقاسمی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}